موضوع پژوهش حاضر، مطالعة جامعهشناختی فرزندآوری است. پرسش اصلی این است که تعیینکنندههای اجتماعی باروری کدام است؟ هدف، شناسایی عواملی است که به کمفرزندآوری در جامعة ایرانی میانجامد؟ برای تبیین موضوع پژوهش، از نظریههای جامعهشناختی (گیدنز، بوردیو) همچنین تئوریهای جمعیتی باروری (کالدول، رویکرد اشاعه، گذار جمعیتی دوم (لستهاق، وندکا)، مک نیکل، نظریة برابری جنسیتی) و نظریههای استقلال زنان (میسون، رُی و نیرنجان، کیشور و ...) استفاده شد. روش تحقیق، روش ترکیبی است که دربردارندة روشهای کیفی ـ کمی است. جمعیت آماری این پژوهش، همة زنان متأهل در شهر تهران است. در بخش کیفی با بیست تن از زنان به صورت هدفمند مصاحبة نیمهعمیق انجام شد. در این بخش، به این پرسشها پاسخ داده شد که دیدگاه زنان دربارة کنش باروری چگونه است و چه درک و تفسیری از باروری دارند. مصاحبههای کیفی بر اساس معانی مشترک ظاهری در قالب نظریهها و طبقهها کدبندی شده و به درونمایة اصلی «فرزندآوری به مثابة کنش بازاندیشانه» رسیده است. نتایج کیفی نشان داد که تصمیم افراد برای داشتن فرزند، راهکار خاصی برای ایجاد تعادل میان تمایلات فردی و ساختاری است. در بخش پیمایش، پرسش اصلی این بود که چه عوامل گوناگونی موجب تصمیم افراد به داشتن فرزند میشود؟ دادههای مورد نیاز از چهارصد زن همسردار گردآوری شد. تحلیل چندمتغیره نشان داد که متغیرهای «تعداد خواهر و برادر پاسخگو، سن ازدواج، محل تولد، اختلاف سنی همسران، درآمد خانواده، تحصیلات زن، مشارکت زنان در تصمیمگیری در امور خانواده، استقلال روانی (رضایت از زندگی)، نگرش مثبت و منفی به فرزند، ترجیح جنسی، نگرش به سقط جنین، مدیریت بدن، دینداری و تقدیرگرایی» از عوامل مهم تأثیرگذار بر باروری (رفتار، ایدئال و تمایلات فرزندآوری) زنان قلمداد میشود. بر اساس نتایج بهدستآمده از روش کیفی و کمی میتوان گفت باروری، یک واقعیت اجتماعی است و در بطن فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد صورت میگیرد و یک امر صرفاً زیستی یا اقتصادی نیست.
The subject of the present study is concerned with the sociology of child bearing and the purpose is the identification of the factors leading to the control of child bearing. To clarify the research topic, it was taken advantage of the sociological and populace theories as well as the ones related to the women’s independence. The mixed method including qualitative and quantitative methods has been utilized in doing this research. The married women in thehran are the statistical population of this research. In this section, it was answered to the question regarding the view of women on child bearing and their interpretation out of it. The quantitative interviews on the basis of common interpretations achieved to the main themes of ‘child bearing as re-taught action’. In the survey part, the main question was ‘which of various factors leads to the decision making of people towards having child?’ The multi-variable research clarified that the factors such as the number of answering siblings, the age of marriage, the age difference of spouses, the family’s income, the woman’s amount of education, the women’s cooperation in regard with the decision making towards the family’s affairs, the psychological independence, the attitude towards child, the sexual preference, the attitude towards abortion, the management of the body, the faithfulness and belief towards fate are considered as the effective factors on the child bearing- behavior, ideal and the tendency towards child bearing. The results of study illustrated that child bearing is deemed to be a social reality.